نوجوانی پر از لحظاتی است که همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود: امتحان خراب می‌کنیم، با دوستان دعوا می‌کنیم یا با تمام تلاش به نتیجه دلخواه نمی‌رسیم. این موقعیت‌ها حس ناکامی، دل‌گرفتگی و ناامیدی را به‌وجود می‌آورند. اما این احساسات طبیعی‌اند و می‌توان آن‌ها را مدیریت کرد.

راهکارهای مقابله با احساس ناکامی و ناامیدی:

احساساتت را انکار نکن
به خودت اجازه بده ناراحت باشی. احساسات منفی نشانه ضعف نیست، نشانه انسان بودن است. وقتی آن‌ها را می‌شناسی، کنترلشان ساده‌تر می‌شود.

دلیل ناامیدی‌ات را بفهم
ناکامی معمولا وقتی رخ می‌دهد که:

نتیجه کمتر از انتظارمان است

خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم

حس می‌کنیم کنترل اوضاع دستمان نیست

مسیرمان ناگهان سخت می‌شود

واقعیت را از فکرهای منفی جدا کن
ذهن گاهی فاجعه‌سازی می‌کند: «همه بهترند»، «من همیشه خراب می‌کنم». این‌ها فکرند، نه واقعیت. تفاوت را بنویس و قدرت منفی‌ها را کم کن.

شکست را تفسیر کن، هویتت را محدود نکن
شکست در یک کار، به معنی شکست در کل وجود تو نیست. آدم‌های موفق بارها زمین خورده‌اند اما هر بار بلند شده‌اند و یاد گرفته‌اند.

هدف کوچک و قابل انجام انتخاب کن
از کوچک شروع کن: یک صفحه درس، یک تمرین ساده، یک قدم کوتاه. این قدم‌های کوچک حس توانستن را بازمی‌گردانند.

با کسی که به او اعتماد داری صحبت کن
صحبت با مشاور، والدین یا دوست می‌تواند آرامش و دید جدیدی بدهد. شنیده شدن خودش بخشی از راه است.

مقایسه را متوقف کن
هر کسی مسیر و سرعت خود را دارد. مقایسه فقط انرژی را کم می‌کند. به رشد خودت نگاه کن، نه دیگران.

از بدنت کمک بگیر
پیاده‌روی، دوش آب گرم، نفس عمیق یا کشش‌های ساده فشار ذهنی را کم می‌کنند. گاهی بدن قبل از ذهن آرام می‌شود.

موفقیت‌های کوچک را یادداشت کن
نوشتن کارهای کوچکی که انجام داده‌ای، مغزت را دوباره تنظیم می‌کند و تمرکز را به دست می‌آورد.

یادت باشد:
ناکامی پایان راه نیست؛ یک مکث کوتاه است برای فهمیدن اینکه دفعه بعد چه کاری می‌توانی بهتر انجام دهی. هیچ‌کس همیشه موفق نیست، اما کسانی که وسط سختی‌ها دست از تلاش نمی‌کشند قوی‌تر می‌شوند.